لطفا این صفحه را به کمک ابزارهای ارتباط جمعی ، بین دوستان خود منتشر فرمایید
چقدر این ضرب المثل صحت دارد : بیگناه تا پای دار میرود ، اما اعدام نمی شود !!!
ضرب المثل فوق بارها و بارها در اذهان عمومی و حتی رسانه ها به کار رفته و می رود . ما در این مقاله می خواهیم با بازخوانی پرونده ای واقعی به نقد این ضرب المثل بنشینیم .
بیگناهان زیادی وجود دارند که محکوم و گناهکارانی هستند که تبرئه شده اند . دلیل محکومیت فرد بیگناه این تلقی و تصور غلط بوده که کارشناس دادگستری و قاضی علم غیب دارد و پی میبرد که او بیگناه است و این یک اشتباه محرز و جدی است . در پرونده ای بازخوانی می شود ، گفتگوهای ناظر و قاضی خواهد آمد تا عبرت دیگران شود و یاد بگیرند که تا دفاع و استدلال و پیگیری قوی نباشد فرد بیگناه تبرئه نمی شود ولو واقعاً هم بیگناه باشد . پرونده حقوقی یا کیفری مثل یک نوزاد است که باید مراقبت شود . این نوزاد در زمان گرسنگی باید غذا بخورد ، سر وقت بخوابد ، وقتی سرحال بود بازی کند و 24 ساعته تحت مراقبت باشد . نه این که مثل ناظر پرونده ای که بازخوانی میشود آن را رها کند و با فرض بیگناهی آن را پیگیری نکند .
بازخوانی پرونده
در سال 1374 در منطقه قلعه حسن خان تهران ( شهر قدس ) ساختمان 3 واحدی شامل همکف پارکینگ و 3 طبقه تک واحدی 70 متری پروانه ساختمانی می گیرد . بعد از اتمام کار در سال 1376 هم پایان کار اخذ می کند . برای این ساختمان کوچک به متراژ کل حدود 400 متر مربع ؛ سیستم گرمایش بخاری نفتی در اتاق و پذیرایی و آبگرمکن ایستاده نفتی در آشپزخانه طراحی و احداث شده بود . همه دودکشها دارای قطر10 سانتیمتر بودند .در آن سالها گاز شهری در آن منطقه وجود نداشت و این ساختمان هم لوله کشی گاز نشده بود . ولی یک یا دو سال بعد از بهره برداری یعنی در سال 1377 یا 1378 توسط مجری ذیصلاح گاز لوله کشی شد . بازرس اداره گاز ، بدون توجه به کوچک بودن دوکش موجود برای آبگرمکن گازی دیواری در آشپزخانه ؛ به لوله کشی گاز انجام شده تاییدیه داد و کنتور گاز وصل شد . بخاری گازی ها و آبگرمکن ایستاده گازی ،به همان دودکشهای 10 سانتیمتری سابق وصل شدند.
گاز کشی منطقه قلعه حسن خان از سال 1375 شروع شد . ولی به ساختمان مذکور در سال 1378 انشعاب گاز داده شد . در آن سالها بازرسان اداره گاز که کارمند اداره بودند از لوله کشی و دودکش ها بازدید میکردند و تاییدیه کنتور میدادند . بی توجهی بازرسها باعث محکومیت های متعدد در دادگاهها برای اداره گاز شد و دیه ها و خسارتهای زیادی پرداختند . بعداً در اوایل دهه 80 اداره گاز با نظام مهندسی ساختمان توافق کردند که مهندسان ناظر گاز از طرف نظام مهندسی معرفی شوند . اداره گاز از این مسئولیت خلاص شد و فقط کنتور میداد .
بعد از تایید بازرس بی توجه اداره گاز ؛ که به قطر نامناسب دودکش آبگرمکن توجهی نکرده بود ،ساختمان مذکورگاز دار شد . این ساختمان اساساً ناظر گاز نداشت ،چون در زمان احداث اصلاً گاز شهری در آن منطقه وجود نداشت . امکان گرفتن انشعاب گاز هم نبود و ضمناً سازمان نظام مهندسی با اداره گاز توافقنامه ای نداشت ،که ناظر گاز معرفی کند . از این آبگرمکنهای گازی در طبقات این ساختمان سالها استفاده شد و اتفاق بدی نیفتاد . تا این که در سال 1389 واحد طبقه دوم آبگرمکن گازی ایستاده را برداشت . سپس آبگرمکن گازی دیواری در آشپزخانه نصب کرد و با یک لوله آکاردئونی غیر استاندارد آن را به دودکش قطر 10 سانتیمتر وصل کرد . در حالی که باید دودکش آبگرمکن گازی ایستاده با قطر 15 سانتیمتر باشد .
مدتی از این آبگرمکن هم استفاده کردند و اتفاقی نیفتاد تا این که در سال 1393 این لوله آکاردئونی پاره شد . ولی صاحب خانه اقدامی درخصوص تعویض آن نکرد . گاز منواکسید کربن تولید شده حاصل از سوختن گاز، در فضای آشپزخانه پخش می شد و گاهی هم ساکنین سردرد میگرفتند . ولی توجهی به این موضوع نمیکردند و چون هوا از در و پنجره ها در جریان بود مرگ خاموش به وجود نیامد . در زمستان سال 1393 زن خانواده قابلمه غذا روی اجاق گاز گذاشته بود و بخار تولید میشد . ضمناً با آب داغ کف آشپزخانه را می شست و بخار از آن برمیخاست و چون آبگرمکن هم کار میکرد منواکسید کربن درفضا پخش میشد .
شما می توانید از خدمات مشاوره حقوق مهندسی ما بهره مند شوید
درها و پنجره ها به خاطر سرمای زمستان بسته شده بود . ترکیب منواکسید کربن و بخار آب باعث تشکیل اسید کربنیکی شد که تنفس آن 250 برابر مرگبار تر از منواکسید کربن تنها است . این اتفاق موجب اسیدوز ریوی و تنفسی و مرگ سریع و خاموش آن زن شد، بطوری که حتی فرصت نکرد شیر آبگرم را ببندد . این جزئیات در گزارش کارشناس دادگستری نوشته شده و اغلب این گونه مرگها طوری سریع است که متوفی حتی فرصت بستن شیر آب را پیدا نمیکند . چند ساعت بعد ، شوهر این زن که به خانه آمد و در را باز کرد ؛ دید که همسرش در آشپزخانه افتاده و فکر کرد از حال رفته است . اما پس از حضور اورژانس مرگ او تائید شد . طبق معمول ، آتش نشانی و کلانتری و آگاهی هم درسر صحنه حادثه حاضر شدند . شوهر و اولیا دم شکایت کردند و پرونده ای تشکیل شد و به دادسرای کیفری رفت . هیات کارشناسی سه نفره نظریه ای داد که منجر به حکم شد و این افراد مقصر شدند :
اداره گاز 50 % به خاطر بی توجهی بازرس گاز به دودکش ها،
شوهر زن فوت شده 20% به خاطر وجود دودکش آکاردئونی غیر استادندارد و پاره در آبگرمکن ،
تک ناظر سازه 10% چون دودکش آبگرمکن نامناسب بود .
در حالی که در زمان ساخت این خانه اساساً گاز شهری وجود نداشت و دودکشها برای سیستم گرمایش نفتی بودند نه گازی و این ناظر واقعاً مقصر نبود ،
سازنده 10% چون مجری و مباشر اصلی بود. در حالی که او هم خانه را با سیستم گرمایش نفتی ساخته بود نه گازی و واقعاً مقصر نبود .
کارشناسان دادگستری گفتند قطر دودکش باید 15 سانتیمتر باشد نه 10 سانتیمتر . تک ناظر نباید تاییدیه پایان کار میداد چون مسئول نظارت بر تاسیسات مکانیکی و گاز هم بوده است . کارشناسان توجه نکردند که اساساً در زمان پایان کار در سال 1386 این منطقه گاز شهری نداشت.
علیرغم مساعدتهایی که به تک ناظر در دادگاه بدوی و تجدید نظر شد و لایحه دفاعیه برایش تهیه شد ،ولی لازم بود خودش برای دفاع ،پیگیری و سماجت کند و نسبت به نظریه کارشناسی 3 نفره اعتراض کند . به این ترتیب پرونده به کارشناسی 5 نفره می رفت و در آن جلسه کارشناسی به طور مستدل از او دفاع میشد . تک ناظر به اشتباه معتقد بود که چون بیگناه و بی تقصیر است پس کارشناسان دادگستری و قاضی باید خودشان بتوانند بفهمند که او بی گناه است . وی معتقد بود که کارشناسها و قاضی میفهمند که ساختمان مذکور قبلاً با سیستم گرمایش نفتی طراحی و ساخته شده بود و دودکشهای موجود مناسب آن سیستم بودند و در زمان پایان کار اصلاً گاز شهری وجود نداشت .
او طبق توصیه ای که دریافت کرد با قاضی دادگاه تجدید نظر صحبت کرد که بی گناه است . قاضی هم تلویحاً پذیرفت ولی ناظر اصرار و جدیت نکرد که حتماً در دادگاه تجدید نظر حاضر شود و نظریه کارشناسی را رد کند . قاضی به او گفت که از کارشناسان دعوت میکند بیایند ولی لازم نیست تک ناظر حضور داشته باشد .
چقدر این ضرب المثل صحت دارد : بیگناه تا پای دار میرود ، اما اعدام نمی شود !!!
نظر خود را در انتهای مقاله ثبت نمایید
تک ناظر باید اصرار میکرد که حتماً او هم در جلسه دادگاه حاضر شود و در حضور قاضی و کارشناسان دلایلش را بگوید . از آنجا که معمولاً قاضی دادگاه در صدور حکم به نظریات کارشناسی توجه میکند اینجا هم به نظریه آنها حکم کرد . اشتباه کارشناسها این بود که توجه نکردند که دودکشهای قطر10 سانتیمتر این ساختمان ، در زمان احداث برای سیستم گرمایش نفتی ساخته شده و مناسب بود و آن موقع اصلاً گاز وجود نداشت که دودکش مناسب آبگرمکن گازی بسازند . این کارشناسهای بی توجهً فقط اکتفا کردند به این که قطر دودکش طبق مقرات ملی ساختمان برای آبگرمکن گازی دیواری باید 15 سانتیمتر باشد نه 10 سانتیمتر . اگر تک ناظر اصرار میکرد که در دادگاه تجدید نظر حاضر باشد شاید حکم تغییر میکرد . اقلاً میتوانست درخواست کارشناسی 5 نفره بدهد که نداد . در زمان نفتی بودن سیستم گرمایش کسی در آن ساختمان فوت نکرد . بالاخره تک ناظر حکم قطعی مبنی بر 10% دیه زن متوفی را گرفت در سال 1395 حکم قطعی و اجرا شد . ولی باز هم نمی پذیرفت که باید بیشتر پیگیری و استدلال و دفاع میکرد و باز هم تاکید داشت کارشناس و قاضی باید خودشان میفهمیدند .
اگر استدلال ارزش نداشت ؛علم حقوق به وجود نمی آمد . فلسفه حضور وکیل برای همین مواقع است . اگر قاضی و کارشناس دادگستری علم غیب داشتند بیگناه و مقصر را تشخیص میدادند . در حالی که طرفین دعوا باید برای قاضی استدلال و تحصیل و اقامه دلیل کنند و نظر قاضی را به سمت حق و درستی بکشانند . بارها دیده شده که وقتی وکیل یک طرف دعوا ، استدلال و اقامه دلیل کرده، نظر قاضی را جلب کرده و وقتی وکیل طرف دیگر اقامه دلیل کرده نظر قاضی عوض شده و متوجه او شده است . این تغییر نظر قاضی گاهی چندین بار تکرار شده است . این قاعده است و ضعف قاضی نیست . ذهنیت خیلی ها در مورد قاضی اشتباه است که او را عالم به غیب میدانند . صحنه دادگاه مثل تشک مسابقه کشتی است و هریک از طرفین فن میزنند و امتیاز میگیرند . هر که امتیازش بیشتر باشد حق با او میشود . لذا باید با یک وکیل و مشاور قوی به دادگاه رفت . ناظر باید با سماجت به قاضی و کارشناسان میگفت که دودکشهای قطر 10 سانتیمتر این ساختمان در زمان احداث برای سیستم گرمایش نفتی ساخته شده و مناسب بوده و اصلا گاز وجود نداشت و بازرس اداره گاز مقصر است نه او و نه سازنده .